دلتنگم. دیگر نه دیدن عکست آرامم میکند، نه شنیدن صدایت، نه آن تکه سنگ و حرف زدن در کنارش، نه همهی کارهایی که تو دوست داشتی و انجام میدهم، امروز یا حتی دیروز و حتی روزهای قبلترش، هیچ کدام آرامم نکردند. امروز کنار آن سنگ صدایت کردم چندین بار، من که جوابی نشنیدم، جوابم را دادی؟ ماندهام اینهمه سال، چگونه حرف زدن با آن سنگها آرامم میکرد! میبینی با نبودت حتی سنگها هم خاصیت خود […]
ادامه مطلب