موهای قهوهای رنگ بلندش را بافته است، زیر دوش میرود، قیچی را دستش میگیرد و از ابتداییترین نقطهی شروع بافت موهایش را کوتاه میکند. موهایش را دوست داشت، میزند زیر گریه، زیر دوش زار میزند. نمیخواهد کسی بفهمد گریه کرده است و حمام بهترین جا برای پنهان کردن اشکهایش است، حالا باید بهانهای بیابد برای دل کندن از موهایش. میدانی میخواهد هر وقت رفت جلوی آینه و موهایش را دید یاد تو بیفتند مدتها با […]
ادامه مطلب