اعتماد به محتوا را نکُشیم.

محتوا
مطالعه پست

این روزها وقتی نیاز به سرچ نکته‌ای پیدا می‌کنم و در مورد آن می‌خوانم حس خوبی نسبت به مطلب‌ها ندارم. بگذریم از کپی بودن محتواها، حس می‌کنم آن مطلب را کسی که هیچ‌چیز در مورد آن حوزه نمی‌فهمد نوشته است و می‌مانم چه کنم. و اما چه شد که این حس در من شکل گرفت: چندی پیش بخاطر هدفی چند محتوا نوشتم، محتواها در حوزه‌ای بود که هیچ دانشی در آن نداشتم . فقط باید […]
ادامه مطلب

قدرت مرگ در انتخاب کتاب(طنز)

دوراهی انتخاب کتاب
مطالعه پست

اگر تِم مطالعاتی دارید که خوشبحالتان، قطعا از رستگارانید. خودتان می‌دانید به چه ترتیبی کتاب‌هایتان را بخوانید. ولی اگر مثل من بی‌تمید و به لطف دوستانتان یک قفسه پر از کتاب نخوانده دارید آن‌وقت چه؟ امروز می‌خواستم کتابی برای خواندن انتخاب کنم، نگاهی به قفسه‌ی کتابم انداختم کتاب “شما که غریبه نیسیتد” را برداشتم بعد گذاشتم سرجایش و گفتم نه، فعلا “کوری” دلم آرام نگرفت، ماه‌هاست که “ژن خودخواه” را می‌خواهد و “چنین گفت زرتشت” […]
ادامه مطلب

بسته‌بندی خلاقانه‌ی محصول

بسته بندی خلاقانه‌ی محصول
مطالعه پست

یکی از محصولات رنگی‌رنگی رو به عنوان مشوق برای خودم خریدم. زمان تحویل گرفتن بسته لبخند روی لبم بود، چه بسته‌ی رنگی‌رنگی و شادی. فقط دیدن بسته‌ کافی بود تا متوجه بشم که همان چیزی است که از رنگی‌رنگی سفارش داده‌ام. داشتم فکر می‌کردم اگر کسب و کار مشابهی داریم که کالایی رو به صورت پست ارسال می‌کنیم چقدر زیبا و دوست داشتنی است که خود بسته‌بندی هم معرف ما باشد. مثلا کتاب‌فروشی‌هایی که کتاب […]
ادامه مطلب

راه حلی به نامِ نامه نوشتن.

نامه نوشتن
مطالعه پست

نمی‌دانم تا به حال در شرایطی بوده‌ای که نتوانی حرفت را به طرف مقابل هر که باشد(دوستت، پدرت و مادرت، خانواده‌ات، همکارت، رهگذر توی کوچه، کارمند فلان سازمان و …) بزنی؟ من که بسیار در این شرایط قرار گرفته‌ام. بعدش چه می‌شود؟ می‌توانی حدس بزنی؟ ما می‌مانیم و یک دنیا حرف نگفته، که هر روز در ذهنمان می‌چرخد، هر روز روحمان را فرسوده می‌کند. آن حرف هنوز در گوشه‌ی قلب و ذهن ما است و […]
ادامه مطلب

از طبیعت بیاموزیم.

از طبیعت بیاموزیم
مطالعه پست

در حال رسیدگی به گلدان‌هایم بودم و کم‌کم صدایی در ذهنم شروع شد و من را به فکر کردن وا داشت. تا به حال گیاهی را دیده‌اید که از خشک شدن برگ‌هایش گله کند؟ یا درختی که از ریختن گل‌هایش، چیده شدن میوه‌هایش، ریزش برگ‌هایش در پاییز و تجربه‌ای مثل مرگ در زمستان گله کند؟ به گلدانم نگاه می‌کردم، برگ‌هایی خشک شده بودند و به جای آن‌ها جوانه‌های تازه‌ای متولد شده بودند. اگر آن برگ‌ها […]
ادامه مطلب

غر زدن

کارتون‌های این بخش از متمم رو دیدم و در دفترم در مورد بعضی‌هاشون یک نکته کوچک نوشتم، آزادتر که شدم، رفتم تا کامنتم رو زیر درس قرار بدهم. یه ندایی از دورنم هِی می‌گفت لیلا مستقیم کامنت رو ننویس، تو word بنویس بعدش کپی کن تو کامنت که یوقت از بین نره، و اما پاسخ من به ندای درون، ول کن بابا هیچی نمی‌شه حوصله ندارم. کامنتم رو با دقت نوشتم و دوسش داشتم، بعدش […]
ادامه مطلب

سیب‌زمینی سرخ شده

سیب زمینی سرخ شده
مطالعه پست

آخه مگه میشه سیب زمینی سرخ کرد و ناخنک نزد! برای من که به ندرت پیش آمده، هنوز به این حد از خویشتن داری نرسیدم که از سیب زمینی بگذرم ; ) داشتم سیب‌زمینی سرخ می‌کردم و کمی عجله داشتم، تازه سیب زمینی‌ها رو تو ماهیتابه ریخته بودم، رفتم سیب‌زمینی‌ها رو زیرورو کنم، که جدا نشدند و یک دقیقه که گذشت خودشون به راحتی جدا شدند، به خودم گفتم لیلا، ببین خیلی از مسائل هم […]
ادامه مطلب

گل به خود

سلام : ) این خونه، یه خونه‌ی پنهانی برای نوشتن من بود با کمترین بازدید کننده. که یک‌دفعه با گذاشتن پست قبلی، تعداد بازدیدها خیلی بالا رفت و متعجب شدم که چی شد یهو! بله، وردپرس عزیز همراه با بی‌سوادی بنده، گند زدند به پنهان‌کاری من و نگذاشتند که پنهانی به کار خودم ادامه بدهم. منتظر بودم وقتی وبلاگم و سطح نوشته‌هایم بهبود پیدا کرد بعد از آن اسم وبلاگم رو در لیست وبلاگ متممی‌ها […]
ادامه مطلب

انسان از، نمای دور- نمای نزدیک

انسان از، نمای دور - نمای نزدیک
مطالعه پست

گاهی پیش می‌آید شخصی را از دور می‌شناسی، پیگیر حرف‌ها و کارهایش هستی و از او حبابی در ذهن خویش ساخته ای، تا فرصتی پیش می‌آید و نزدکیتر می‌شوی و به احتمال زیاد این حبابی که در ذهن خویش ساخته بودی می‌ترکد. کسی که از دور می‌شناختی با کسی که از نزدیک می‌بینی تفاوتهای زیادی دارند و البته این تقصیر آن شخص نیست، حبابی که تو ساخته‌ای با پیش‌فرض‌های ذهنی خودت سازگار بوده است . […]
ادامه مطلب