شرم بر من اگر چشم به چیدن میوهی درختی داشته باشم که برای رشدش زحمتی نکشیده باشم
Category: تاملات
در موردِ دیدن
در این پست جایی از حرفهام، داخل پرانتز اشاره به “نحوهی دیدن” داشتم، محسن زنگویی ازم خواست که در مورد چیزی که نوشتم بیشتر توضیح بدم. ( مواظب پرانتزهایی که در نوشتهها و افکار و زندگیتان باز میکنید باشید، همانا که روزی خِفتتان میکنند. : ) ) آنچه در ادامه مینویسم صرفا تجربه و برداشت من است و نه یک نظر علمی و مورد سنجش قرار گرفته پس میتواند کاملا اشتباه باشد اما چیزی هست […]
ادامه مطلب
لحظهای تامل
این تصویر رو امروز دیدم و برام خیلی قابل تامل بود، اینجا قرارش دادم که هم دوستانم استفاده کنند و هم خودم بعدا بتونم بهش مراجعه کنم. این پوستر کاری از آجیت جانسون هست، سبک نگاهش باعث شد اسمش رو سرچ کنم و به وبلاگش برسم (فعالیت علمیش هم ارزشمند هست) و این سایت که کارهای خلاقانه و قابل تامل دیگه آجیت رو میتونید در اون ببینید ، از بخش media وبلاگش میتونید آدرس سایتهای […]
ادامه مطلب
از شاتل و وردپرس تا تجربه کاربری
ما مصرفکنندهایم. مصرف کننده کالا، خدمت و محتوای تولید شده توسط دیگران، مصرفکننده افکار و اندیشههای دیگران. مصرف کننده بودن بخشی از ذات ماست و ما پایبند به محصولاتی میشویم که از مصرف آنها تجربه خوبی را کسب میکنیم. این تجربه خوب را میتوان همان ux یا تجربه کاربری در دنیای کامپیوتر به حساب آورد. دنیای تجربه کاربری دنیای بزرگی است و مشخص کنندهی اقبال مصرف یک محصول. اگر ما بهترین محصول را هم تولید […]
ادامه مطلب
اندر رابطهی تنظیم خانواده حیوانات و هدفگذاری انسانها
در حال خوانش کتاب ژن خودخواه بودم که در بخشی از آن (فصل ۷) این تداعی برایم شکل گرفت. از آن کتابهاست که نمیفهممش : ) و بازی ذهنی مسخرهای هنگام خواندنش شروع کردم، حدود ۴-۵ کتاب دیگر از آغاز مطالعهی این کتاب تا به الان خواندهام تا درد سخت بودن این کتاب و شاید تلخ بودن آن برایم قابل تحملتر شود. گاهی کتاب خواندن هم ابزار فریب میشود. بگذریم، برویم سر بحث شیرین تنظیم […]
ادامه مطلب
حکایت خیلی از ماها(یک تصویر)
این تصویر را از کتاب ” همه چیز پیچیده است” ژان ژاک سامپه که یکی از کاریکاتوریستها و تصویرگران جهان است انتخاب کردهام. میشد خیلی با جملات بازی کرد و در مورد این عکس نوشت، ولی فقط ترجیح میدم که نگاهش کنم و فکر کنم.(میتونید از تداعیهایی که برای شما ایجاد میکنه برای خودتون یا اینجا بنویسید.) پینوشت: برای کیفیت پایین عکس متاسفم، نتونستم عکس بهتری بگیرم.
سایهی شخصم و اندازهی او
دلم شعر میخواست، چندوقتی است که میخواهد، در حقیقت دلم برای ضبط یک دکلمه تنگ شده است. چندباری کتابهای شعرم را ورق زدم و سعی کردم خودم چیزی بنویسم، اما آنچه میخواستم را نیافتم و نه توانستم که بنویسم. امروز سراغ کتاب سیصدوشصتوپنج روز با مولانا رفتم، هنوز در صفحات ابتدایی آن هستم، اما ورق زدم، بیترتیب خاص. خیلی پیش میآید که اینکار را با کتابهای شعر انجام دهم، حس میکنم گاهی باید بگذاریم خود […]
ادامه مطلب
یادگیری و دو بالِ آن
اگر یادگیری را به پروانه شدن تشبیه کنیم، بالهای این پروانه، صبوری و پشتکارند. تا عمق وجودم میسوزم و حرص میخورم وقتی هیچیک را نداری و غر میزنی و میگویی اعصابم خورد شد چرا یاد نمیگیرم و پیشرفت نمیکنم. اعصاب من هم خورد میشود وقتی کسی جانکندنهای دیگری، بیخوابی، زحمتها و گریههایش از خستگی جسمی و روحی برای رسیدن به مقصد را ندیده و فقط میخواهد هر چه سریعتر مثل او باشد. میدانی، حالا دارم […]
ادامه مطلب
وقتی خودت بدانی چه میخواهی دیگران هم خواهند دانست.
مدتی پیش دو پیشنهاد طراحی سایت داشتم به شرح زیر: مورد اول: سایتی مثل دیوار میخواستند با هر مورد اضافهای که از نظر من بودنش خوب باشد. مورد دوم: یک فایل ورد به من داده شد که در آن نمای سایت کاملا طراحی شده بود و من فقط باید مشابه آن را اجرا میکردم. برای مشتری دوم کاملا مشخص بود که چه میخواهد و خروجی کار چه خواهد شد و برای من هم قابل درک […]
ادامه مطلب
ما خودمان نیستیم!
مدتی است که به بعضی از مفاهیمی که در ذهن دارم دقت میکنم، هم در خودم و هم در دیگران. و این فکر کردن شاید به واسطهی هممسیر شدن بخشی از زندگیم با افراد مختلف با اندیشه و عقاید متفاوت و گاه متضاد خودم است. نتیجه این شد که فکر میکنم ادعای بزرگی است که بگوییم ما خودمان تصمیم میگیریم و خودمان مفاهیم را تعریف میکنیم. تعریفی(تصویری) که از موارد زیر در ذهنمان داریم چگونه […]
ادامه مطلب