پیشنوشت: از وقتی فید نوشتههایم در بلاگ آقا معلم جا میگیرد وسواس این را گرفتهام که بگویم آهای مخاطب عزیز، چیز خاصی ننوشتهام وقت برای خواندن نوشتهی من نگذار، دیگر در وبلاگ خودم هم نمیتوانم غر بزنم و هر چه میخواهد دل تنگم بگویم، عه. : D : ( به همین منوال که پیش بروم، […]
دسته: برشی از زندگی
شرح سفری یک روزه
این پست شرح ماجرای روز گذشتهی من است و چون اولین تجربهی نوشتن من در زمینهی سفر است و خود نوع سفر هم برای من تازگی داشت بسیار مبتدی نوشته شده است و میتوانید با نخواندش در وقتتان صرفهجویی کنید. یکی از تجربههایی که دوست دارم کسب کنم، سفرِ تنهایی است(تنها به سفر رفتن) برای […]
بهانهای کوچک برای شروع مسیری جدید
چندوقت پیش بود که یکسری تقویم کوچک سال ۹۷ را خریدم و به تعدادی از دوستانم هدیه دادم. و یک دستورالعمل استفاده ضمیمهی آن تقویم کردم، به آنهایی که حضوری دیدمشان شفاهی توضیح دادم و برای تعدادی هم نامهای نوشتم. به تعدادی از دوستانم هم این تقویم را زودتر داده بودم و توضیحی نداده بودم […]
کمی آنطرفتر از هیاهوی عید
این پست قرار نبود هیچ وقت نوشته شود، اما گاهی انگار بیان کردن بهتر از سکوت کردن است. در انتهای کار گروه سحرخیزی قرار بود کتابهایی خریداری شود و از اول قصد من کودکان بخش خون یکی از بیمارستانها بود که قبلا هم به آنجا رفته بودم و ایدهی دیگری داشتم که در آنجا نشد […]
کودکیهایم به سویم بازگرد.
روزهایی هست که با مرور گذشته میگذرد.
میگویی، میشنوی، مینویسی اما، اما همه باید برای خودت باقی بماند.
جایی در گوشهی ذهنت همه چیز را میگذاری و ادامه میدهی.
قد میکشی بزرگ میشوی اما دلتنگ کودیکت میشوی.[…]
برای چه از زندگیم مینویسم؟
تا همین سه سال پیش از آن دسته افرادی بودم که نه تنها با هیچ کسی حرفی از مسائلم نمیزدم، حتی جایی چیزی نمینوشتم. بعد از آن اما گاهی به تناسب شرایط افرادی که با من حرف میزدند یا نوشتههایم را میخواندند، بخشی از زندگیم را بازگو میکردم. بنظرم انسانها گاه به دنبال دیدن کسی […]
مهارتی که باید آن را بیاموزیم.
مهارتهای زیادی وجود دارد که آموختن آنها مسیر زندگی ما را زیباتر، هموارتر و قابل تحملتر میکنند.
گاهی نداشتن بعضی مهارتها هیچ خللی در زندگی ما وارد نمیکند، بدون آنها و شاید جایگزینهای دیگر آنها میتوان ادامه داد.[…]
در مواجهه با بیشعوری آدمها چه بکنیم؟
وقتی نمیتوانی به آدم ها شعور تزریق کنی
دو راه بیشتر نداری
حرص بخوری و خود خوری کنی و اعصابت را خورد کنی
یا یاد بگیری همهی این صداها و تصاویر را نشنیده و ندیده بگیری
راه سومی نمیشناسم[…]
انتقال مفروضات ذهنیمان به مسئله
امروز خواهرزادهام در کنار من مشقهایش را مینوشت، یک لحظه که دفترش را ورق میزد، گفتم صبر کن، اینو اشتباه ننوشتی؟(تصویر پست) گفت نه خاله درسته. منم گفتم از ۷ تا ۳ تا کم کنی میشه چند ؟ و خواستم که دوباره به شکل نگاه کنه و گفت که درست هست. وقتی به نمونههای قبل […]
مرحلهای دیگر در طراحی
بعد از طراحی انواع سفالها و فانوسها، نوبت کشیدن دمپایی و مدلهای مختلف کفش رسید، بعد از اون هم یک پوتین سربازی و کیف، که این دو مورد مجوز ورود به آناتومی هستند. من هم بعد از یک وقفه، رفتم سمت آناتومی که با کشیدن دست شروع میشود. از شنبه تا به الان چندتا دست […]