امروز بخاطر اینکه در سایت شخصی که نقش یک معلم و دوست خوب را برایم دارد، کامنتی گذاشته بودم که شامل مطالب آموزنده نبود، تذکر گرفتم. حس واقعا تلخی بود.
فکر نمیکردم اینطوری بشود، فقط دلم میخواست حسم را منتقل کرده باشم و روی سخنم با هیچ کس جزء شخص صاحب سایت نبود، هر چند آنجا محل گذری برای اهل تفکر است و شاید من به اشتباه وارد آن خانه شده باشم، در هر صورت آن خانه برایم دوست داشتنی است و بودن در آنجا را دوست دارم.
ایکاش این امکان فراهم بود تا کامنتهایی که همینطوری نوشتهایم و بار آموزشی ندارد را هنگام ارسال با رنگ عنوان دیگری مثلا زرد ثبت میکردیم تا همچین اتفاقی نیفتاد و شخصی به هوای خواندن یک مطلب آموزنده کامنت نگون بخت ما را نخواند.
البته این را هم بگویم من اندکی هم به خودم حق میدهم، خب همهاش که نمیشود انتظار مطالب جدی و علمی را داشت همه را که نمیشود یک شکل و یکجور کرد، خب اگر حرف دل داشتیم آن وقت چه کنیم! هر چند حق با صاحبخانه است نه با من، خب خانه خودش است، شاید اصلا دلش نخواهد من را ببینید : (
درس امروز: هر وقت خواستم در سایت شخص دیگری کامنت بگذارم، حرفم را مینویسم و یک روز صبر میکنم اگر بعد از یک روز هنوز مصر به ارسال پیام بودم و پیامم ارزشی داشت ارسال مینمایم، فقط گاهی اگر حرف دل بود و با نگفتنش به مرگ نزدیک میشدم اجازه فرستادن آن کامنت مجهول الحال را دارم، البته فقط گاهی.
راستی معلم خوبم، هنوز آدرس این خانه را نداری، ولی اگر روزی از اینجا گذر کردی، بدان و آگاه باش از اینکه “کامنتگذار” خطابم کردی، بسی دلم شکست، شکلک آه کشیدن.