کتابی از تام راث در مسیر سحرخیزی و درسی که از او آموختم.

نام تام راث را اولین بار در این درس از متمم خواندم، چیز بیشتری از او نمی‌دانستم تا به کتابش ” چگونه بخوریم، بجنبیم، بخوابیم” رسیدم.

حدود یکی دو هفته‌ی آخر فعالیت گروه سحرخیزی بود که این کتاب را می‌خواندم و خلاصه‌ای از هر بخش که حدود یک پاراگراف بود را برای دوستانم قرار می‌دادم.

البته این کتاب راهی به سوی سحرخیز شدن نیست و اتفاقا تاکید روی خواب کافی- حدود ۷ تا ۸ – ساعت دارد.

من هم در گروه سحرخیزی اصراری برای کم کردن ساعت خواب نداشتم و دنبال این‌کار هم نبودم، هر چند به صورت ناخوداگاه این اتفاق میفتاد و بنظر خودم افرادی هستند که با ساعت خواب کمتر هم توانایی خوبی دارند.

اما آن‌چه باعث شد جذب این کتاب بشوم و به خواندنش ادامه بدهم، مطلبی بود که نویسنده از زندگی خودش در این کتاب نوشته بود.

در ۱۶ سالگی مشکل بینایی پیدا می‌کند بعد از پیگیری متوجه توموری در چشم چپش  می‌شوند که احتمال رشد و نابینا کردنش را دارد و بعد از بررسی‌های بیشتر تشخیص بیماری VHL برای او داده می‌شود، نوعی بیماری ارثی که جلوی رشد ژن‌هایی که  فعالیت تومورها در بدن را می‌گیرند از کار می‌اندازد و به اینصورت تومورها بدن را احاطه می‌کنند و پزشکش برایش توضیح می‌دهد که چگونه کانسر می‌تواند همه‌ی بدنش را فرا بگیرد.

و عکس‌العمل تام راث به این بیماری، شروع می‌کند به مطالعه‌ و هر چه بیشتر دانستن در مورد بیماریش و تغییر سبک غذا خوردن و انتخاب مواد غذاییش، انجام فعالیت بدنی بیشتر و منظم و تنظیم ساعت خواب، با تلاش هر چه بیشتر ادامه می‌دهد، همسر و فرزندانش را دارد، تحصیلات و شغلش را و چند کتاب و زندگی که با وجود بیماریش جریان دارد.

انتخاب او برای ادامه‌ی زندگی برایم بسیار ارزشمند است، با خودم می‌اندیشم که چقدر راحت با بهانه‌ای کوچک دست از تلاش برمی‌دارم و زندگی را متوقف می‌کنم، از او آموختم که به جای پا پس کشیدن در مقابل هر سختی، در دلِ شاید تاریک آن فرو روم و بیشتر بشناسمش و از او پیشی بگیرم و با آگاهی و انتخاب هر چند کوچک اما درست پیش بروم.

هر چند که می‌دانم کانسر می‌توانست با همه‌ی تلاش‌های او پایان غم‌انگیزی برایش رقم بزند اما انتخابش برایم ستودنی است.

کتاب نثر روانی دارد، وقت و انرژی کمی می‌گیرد، می‌توانید در کنار مطالعه‌ی کتاب‌های دیگر نگاه اجمالی به این کتاب داشته باشید.

پی‌نوشت: عکس رو از این صفحه گرفتم.

۴ دیدگاه برای “کتابی از تام راث در مسیر سحرخیزی و درسی که از او آموختم.

  1. سلام خیلی خوب بازم این گروه دارین؟
    من خودم از امروز شروع کردم

    1. سلام
      نه، من گروهی ندارم
      شاید اگر در این پیج سوال کنید گروه‌های فعال داشته باشن
      @enjoy.the.way

  2. سلام. ممنون از مطالب مفید و خوبی که گذاشتید. شما گروهی دارید یا گروهی میشناسید که چالش سحرخیزی داشته باشه؟

دیدگاه ها بسته شده.