اگر با گشتنِ واژهی “پشتنویسی” به این مطلب رسیدید، باید بگم که من اینجا یک خاطره در مورد پشتنویسی عکس نوشتم.
اما نگران نباشید، میتونم برای پشتنویسی عکس مدارک یا هر عکسِ چاپ شده، پشتنویسی چک و حتی انتخاب یک جمله برای پشت ماشینتون راهنماییتون کنم.
- در مورد پشتنویسی عکس باید بگم که، معمولا پشتِ عکسها، نام- نامخانوادگی- نام پدر- شماره شناسنامه و اگر عکس برای دانشگاه یا مدرسه باشه، شماره دانشجویی(شماره دانشآموزی) و رشته تحصیلی رو هم مینویسن.
- حتی میتونید پشت عکسهای چاپ شدهاتون، تاریخ بزنید، در مورد حس و حالی که موقع گرفتن عکس داشتید، افرادی که همراهتون بودن و اسم اون مکان بنویسید، که بعدها مرورش اون خاطرات رو براتون یادآوری کنه.
- برای اینکه بدونید، پشتنویسی چک چطوری هست و باید چه مواردی رو توش رعایت کنید، میتونید این لینک رو مطالعه کنید و اگر سوالی داشتید همونجا بپرسید یا حتی اگر لازم شد از شماره تماسی که تو سایتشون گذاشتن استفاده کنید. در این لینک هم میتونید یک دید کلی به چک پیدا کنید.
- و اگر دنبال جمله برای پشت ماشینتون هستید، میتونید به این وبلاگها ( یک و دو ) سر بزنید و جملههاش رو بخونید.
و اما برسیم به خاطرهی من : )
یادتون هست یکی از کارهای دقیقی که در زمان ثبت نام مدرسه انجام میدادیم، پشتنویسی عکسهای۴*۳ بود که معمولا هم دوازده تا عکس بود.
باید دقت میکردیم و نام، نامخانوادگی، اسم پدر، شماره شناسنامه و سال تولد رو در اون فضا جا میدادیم.
عکس های اون دوران هم جالب هستند، بعضی عکسها هم واقعا زشت هستند، مخصوصا عکسهای دوره بلوغ که به هر نحوی خودشون رو به شناسنامه میرساندند!
.من وقتی بچه بودم از دوربین میترسیدم : D
فکر میکنم تو اون دوره، اکثر کسانی که تهران زندگی میکردند یا به تهران میآمدند اکثرا با میدان آزادی عکس دارند، ما هم از این عکسها داریم، زود هم چاپ میکردند و تحویل میدادند. عکسی داریم که همه خانواده در اون هستند به جز من، چون پشت مامان قایم شده بودم : D عکس دیگری همون زمان عکاس از ما گرفته که من هم در اون باشم و خواسته که به گریه من توجه نکنند و گفته که بعدها این عکس خاطره میشود، در اون عکس من در حال گریه هستم با لبهای آویزان و قیافه به هم ریخته و چشمهای بسته شده از گریه، و یک بیست تومنی قدیمی در دستم هست که گویا پدرم دادند تا شاید گریه نکنم.
تو یکی از عکسها هم باز قایم شدهام و پاهام مشخص هست، ولی تو بقیه عکسهای بچگیم شبیه این اسمایلی هستم : D
پینوشت: یکی از عکسهای قدیمی رو دیدم که پشت نویسی شد بوده و یاد این خاطرات افتادم، مطمئنا شما هم از این عکسها دارید، معمولا پروندهای که از مدرسه تحویل میگیریم پر هست از این عکسهای ۴*۳ بلااستفاده.
سلام
من فقط از روی کنجکاوی از شایت آقای شعبانعلی اومدم که ببینم کارایی که گفتن رو انجام دادین یا نه!
خاطره ی جالبی بود!
هنوزم که هنوزه اگه یه جایی ازت عکس می خوان معمولا پشت نویسیش رو هم می خوان ولی یه کم دقت به دلیلش، کاملا این کار رو توجیح می کنه، اون منشی و یا مسول بنده خدا چه گناهی کرده که این همه عکس بدون مشخصات رو دسته بندی کنه و بذاره رو پرونده ها! 🙂
لیلا جان.
شاید برات جالب باشه که تقریباً یه ماه پیش که مدارکی رو یه جایی تحویل دادم، طرف گفت که باید پشت عکس اسم و مشخصاتم رو بنویسم. خندهام گرفت. چون هنوز بعد از این همه سال توی یه گُل جا این همه مشخصات نوشتن بهنظرم مسخره هست. معلوم نیست این سیستم پشتنویسی عکس ۴*۳ کِی قراره منسوخ بشه.
اما در عوض پشتنویسی عکسهای قدیمی رو دوست دارم. اینکه تاریخ عکس بههمراه اسم افرادی که توی عکسها هستن، پشت اون عکس نوشته بشه. اینطوری حتی بعد از سالها با بزرگتر شدن آدمها و تغییر چهرهشون، باز هم میشه اونها رو در عکس شناسایی کرد.
چه جالب، فکر میکردم فقط تو مدرسه این مورد رو میخوان اونم مدرسههای یک دهه قبل و قبلترش.
پینوشت: غروب دنبال کتاب ارباب زمان بودم، با توضیحاتی که در موردش نوشتی خیلی مشتاق شدم بخونمش.