هر انسانی کلمه‌ای است.

دنیای کلمات را دوست دارم.

به نظرم هر کلمه‌ای داستانی دارد، داستان زندگی. از پیدایش تا مرگ.

کلمات ما را مهمان دنیای یکدیگر می‌کنند، کلمات حامل افکار و احساسات و دغدغه‌ها و رنج‌ها و آرزوهای ما هستند، آن‌ها رنگ دنیای ما هستند.

گاه غمگین و پر از تلخی، گاه پر از شادی و سرور.

به کلمات تنها در همین حیطه‌ها فکر کرده بودم، نه بیشتر و همیشه زیبا سخن گفتن را دوست داشته‌ام، تا به جمله‌ی زیبای زیر از کتاب ” سیصد و شصت و پنج روز در صحبت قران” رسیدم.

هر انسانی کلمه‌ای است که معنی آن را با رفتارهای خود می‌آفریند و زیبنده است، از خود بپرسید من کدام کلمه هستم.

آنقدر ذهنم درگیر این جمله شد که دیگر نتوانستم ادامه بدهم، من کدام کلمه هستم؟

دلم می‌خواهد کدام کلمه باشم؟

کاری برای تبدیل شدن به آن کلمه کرده‌ام؟

آیا می‌توان انسان را در قالب یک کلمه تعریف کرد؟

در ذهنم کلماتی از روزگار دور می‌چرخد، کلماتی از اولین کتابی که خوانده‌ام، “هبوط در کویر”

 در آغاز هیچ نبود، کلمه بود…