ناهار و سرگرمی روز جمعه‌ای

آفتابگردانی عزیز حدود ۱۲ ساعت در راه بوده تا از یک استان دیگر به من برسد.

به عنوان ناهارم روش سرمایه گذاری کرده بودم و یه لحظه خلاقیتم گل کرد و آفتابگردان عزیز این مدلی شد.

بعدش دیدم نه، گشنه تر از این هستم که با هنرنمایی به خوردن ادامه بدهم، در هم و برهم به خوردن ادامه دادم و هرازگاهی یه حشره کوچولو  اعلام حضور می‌کرد، و من هم بی تفاوت بهشون ادامه می‌دادم و می‌گفتم عیب نداره، اینهمه مدت روی این گل زندگی کردن.

تا اینکه جناب کِرم قد علم کرد و دیگه رسما گفت هر چی خوردی بس هست پاشو برو و بگذار تو خونه‌امون خوش باشیم، چاره‌ای جز پذیرش نداشتم، به هر حال با دیدنش دیگه میلی برای ادامه دادن نداشتم.

رفتم سراغ پنیر و نون محلی(بهش میگن”یوخا”) که روی ساج(که در تصویر هست) پخته شده و  صدای فغان‌های معده‌ام رو خوابوندم و منتظر هستم چای دم بکشه و از نوشیدنش لذت ببرم.

۲ دیدگاه برای “ناهار و سرگرمی روز جمعه‌ای

  1. یعنی می خواستی ناهار تخمه ی آفتاب گردون بخوری؟ اونم خام؟ یعنی واقعا سیر می شی با چند تا تخمه؟ 😀
    به به نون محلی با پنیر. امیدوارم پنیرت محلی نباشه از اونا که هم شور هستند هم طعم و بوی خاصی دارند :)))

    1. آره سعیده. فقط نمی‌دونم چرا هر چی می‌خوردم سیر نمی‌شدم. : D
      اتفاقا پنیر هم از هموناست، شور نیست و بوش هم تند نیست.

دیدگاه ها بسته شده.