دیروز که صفحه توصیههای متممی منتشر شد، دلم سوخت. من هم فرصت داشتم نظرم را بنویسم اما زمانی که برای نوشتن مراجعه کردم دیگر فرم مربوطه برداشته شده بود، تصمیم گرفتم حداقل اینجا برای خودم و برای کسانی که شاید از اینجا رد شوند در مورد متمم بنویسم.
اعتقاد دارم وقتی به یک باور، به یک دین به یک انسان به یک آموزه به یک فیلم به یک کتاب و … میرسیم، اندازه ظرف خودمان برداشت میکنیم ظرفی که خودمان و مسیر زندگیمان آن را ساخته است، من هم از متمم و از محمدرضا شعبانعلی به اندازه ی ظرف خودم برداشت کردهام.
متمم خوانی و روز نوشتهها اما یک کار دیگر هم با آدم میکند، کاری که از عهده هر کس برنمیآید و آن هم بزرگ کردن ظرف انسان است.
باعث میشوند بزرگتر فکر کنی، قدرت تحلیلت بیشتر شود، دنیا را، مسائل را از دریچه تنگ و باریک قبل ننگری. میبینی که پذیرش آدمها و دنیاهای متفاوت از خودت چقدر راحتتر شده است.
در متمم و روزنوشتهها بودن احتمالا دوستهای تازه را به تو هدیه میدهد، دوستانی که بیشتر میتوانید هم را بفهمید و میتوانید در کنار یکدیگر خودتان باشید، دوستانی که نقاط مشترکی برای حرف زدن داشته باشید.
اگر بخواهم فقط چند درس از متمم را توصیه کنم، آن مجموعه درس تفکر سیستمی، ارزش آفرینی و عضویت در گروه تلگرامی Justfor30days است.(دقت کنید که ظرف من در انتخاب این موارد تاثیرگذار بوده، شما هم در متمم قطعا درسهای دوست داشتنی و مهم خودتان را خواهید یافت)
و اگر بخواهم در یک جمله دست آوردم از متمم را بنویسم، آن جمله این است ” لطفا منفعل نباشید”
پینوشت: من این روزها با دوستان متممیم در حال بزرگ کردن روستایی هستم، روستایی همانقدر که فرزند من است، نوهی محمدرضا شعبانعلی نیز است. : )
متمم و پیش تر از آن نوشته های محمدرضا برای من جزو بهترین تجربه های آموزشی تمام دورانم بوده و تا جایی هم که توانسته ام به دیگران توصیه اش کرده ام.
جالب اینکه just for 30 Days هم اینقدر تجربه جذابی بود که هنوز این کانال در تلگرامم پین شده است و گاه گاهی باز به آن سر می زنم.
متمم در کنار فضای آموزشی دلچسب ش فرصت همراهی و آشنایی با هم آموز های معرکه ای را فراهم کرد و انگار عضو خانواده متمم بودن تبدیل به یک برند و عنوان دوست داشتنی شد و معرف طیف خاصی از جامعه است که از هر قشری دور هم جمع شده اند و باشگاه متممی ها را تشکیل داده اند.