هیچ طبیبی ندهد بی مرضی حَب و دوا
من همگی درد شوم تا که به درمان برسم
**
طبیب عشق مسیحادم است و مشفق لیک
چو درد در تو نبیند که را دوا بکند
پیدا کردن نگاه جدید به مسائل و دیدن موضوعات از دریچههای جدید رو دوست دارم.
قبلا در پستی بخشی از شعر قیصر امینپور در مورد درد و نگاه زیباش رو نوشته بودم، در این فایل هم نگاه متفاوتی به درد و دردمندی وجود دارد که از شنیدنش لذت بردم و تصمیم گرفتم به اشتراک بگذارمش.
دکتر ناصر مهدوی رو از کلاسهای شرح مثنوی ایشون که پارسال شرکت میکردم میشناسم، در کانال کانون نشان فایلهای صوتی ایشون و اعلام برنامههاشون قرار داده میشود.
از این لینک میتونید برای دانلود استفاده کنید، حجم فایل حدود ۹ مگ هست.
پینوشت: انگار برای رسیدن به اهدافمون راهی جز کشیدنِ دردِ کِرم بودن و پیله تنیدن و پوستاندازی نداریم و این تنها مسیر پروانه شدن است.
خیلی قشنگ بود لیلا. ممنون که اینجا گذاشتی. چه خوبه که آدم گاهی این طوری تلنگر می خوره.
لیلا چه تعبیر زیبایی کردی.لذت بردم واقعاً.مرحبا 🙂
“انگار برای رسیدن به اهدافمون راهی جز کشیدنِ دردِ کِرم بودن و پیله تنیدن و پوستاندازی نداریم و این تنها مسیر پروانه شدن است.”
ممنون.
: )