خوشحال باشی از اینکه در مهارتی پیشرفت کردی.
خواهرزادهات راضیت کرده که بری خونشون.
میری براش کتاب بخری که ناخوداگاه چشمت میخوره به کتابهایی که اسم نویسندهها برات آشناست.
از اینکه تو قطعات کوچک هستن و میتونی تو کیف کوچیکت جا بدی خوشحال میشی.
چندتاشون رو با خوشحالی میخری.
حسابی گشنهات باشه و بوی فلافل مشامت رو بنوازه، خوشحال باشی از اینکه به خواهرت گفتی برات فلافل درست کنه.
سوار تاکسی بشی و آهنگ زیبایی روحت رو نوازش بده(ای ساربان ای کاروان، لیلای من کجا میبری. از بامداد فلاحتی).
نگاهت به پروانه کوچکی بیفته که تمام مسیر روی دوش آقای راننده نشسته.
همه اینا باشه و لبخند رضایت نزنی واقعا بیذوقی و باید به زنده بودنت شک کنی.
سلام وقتی تو روزنوشته های استاد شعبانعلی نکات وبلاگ نویسی رو می خوندم به بلاگ شما بر خوردم
فقط خواستم بگم بلاگ بسیار خوبی دارید و من تصمیم گرفتم بلاگ شما رو به عنوان بلاگ هایی که علاقه دارم هر روز بخونم انتخاب کنم قسمت درباره من بسیار عالی نوشته شده بود و قلمتون بسیار دلنشین بود