در برقراری ارتباط چقدر صبورید؟

بخش اول:

سبک ارتباطی شما در اولین برخوردها چگونه است؟ تحمیلی یا صبوری؟

احتمالا ندانید سبک ارتباطی تحمیلی و صبوری چه نوع سبک‌هایی هستند، چون زائیده ذهن من می‌باشند تا با وام گرفتن از آن‌ها بتوانم منظورم را بهتر برسانم. : )

سبک ارتباط تحمیلی: ما در همان برخورد اول از نوع رفتار و حرف زدن شخص ایراد گرفته و از او می‌خواهیم که مثل ما برخورد کند.

سبک ارتباط صبوری: ما به سبک خود رفتار می‌کنیم و شخص دیگر هم به سبک خویش و متفاوت از ما، اما ایراد نمی‌گیریم و صبر می‌کنیم تا کم‌کم او را بیشتر و بهتر بشناسیم.

مثالهایی از سبک تحمیلی:

_در همان اولین برخورد به شخص می‌گوییم چرا به من میگی شما، بگو تو، چرا فعل‌ها رو جمع می‌بندی، راحت باش .

_در همان برخورد اول به شخص می‌گویید که با شما رسمی صحبت کند و این چه طرز صحبت است اصلا. ;  )

_در برخورد اول دستمان را برای سلام دادن به جنس مخالف جلو می‌بریم، کسی که پیش قدم می‌شود چه خانم چه آقا، بنظر من به حریم خصوصی طرف مقابل تجاوز می‌کند.(کاری با دیدگاه دین نسبت به این موضوع ندارم .)

_در همان برخورد اول هر چیزی را که دلمان می‌خواهد از شخص سوال می‌کنیم و توجه نداریم که آیا او دلش می‌خواهد از این مسائل صحبت کند یا خیر.

!توجه کنید که صحبت من در مورد درست یا غلط بودن خطاب قرار دادن شخص به صورت “تو” یا “شما” یا دست دادن و ندادن نیست، حرف من سبک ما در توقع از دیگران برای مطابقت با خودمان و یکی شدن با نوع رفتار ما است آن هم در اولین برخوردها و در زمانی است که شناختی صورت نگرفته است.

چیزی که من می‌پسندم، سبک ارتباط صبوری است، این‌که در مواجه با آدم‌ها از آن‌ها نخواهیم دقیقا مثل ما باشند، در همان برخوردهای اول از طرز صحبت و رفتارشان که ماحصل سالها زندگی آنهاست ایراد نگیریم، صبور باشیم و آن ها را بیشتر بشناسیم.

شاید بگویید دست دادن هم مربوط به سبک زندگی یک فرد است و چرا در مورد آن نمی‌گویم صبوری کنید، نظر من درست یا غلط این است که ما در کشوری زندگی می‌کنیم که دست دادن دو جنس مخالف با هم مرسوم نیست و افراد با عقاید متفاوت وجود دارند و هنگامی که ما در برخود اول دستمان را جلو می‌بریم در اصل نظر خود را به آن شخص تحمیل می‌کنیم، قبول کنید که رد کردن دستی که به نشانه‌ی سلام جلو آمده است سخت است و گاهی شخص ناچارا پاسخ می‌دهد.

ایکاش یاد بگیریم در برخورد با انسان‌ها صبور باشیم بگذاریم تا زمان بگذرد و نوع صمیمیت و حد روابط‌ها را مشخص کند و ارتباط در یک تعادل زیبا که برای هر دو طرف مناسب باشد ادامه پیدا کند، اجازه دهیم دیگران خودشان باشند نه آن نقطه‌ی درستی که در ذهن ما وجود دارد و کم‌کم اگر بخواهند تغییر خواهند کرد.

خودمان باشیم و بگذاریم دیگران خودشان باشند.

بخش دوم:

نمی‌دانم چقدر هنگامی که همزمان شما و شخص دیگر با هم در فضای مجازی صحبت کرده‌اید، زمانی را به انتظار نشسته‌اید و تازه متوجه شده‌اید که آن شخص بدون خداحافظی یا اطلاع از پایان بردن مکالمه به طرزی که شما متوجه شوید رفته است.

برای من که خیلی پیش آمده است، آن‌ هم با سبکی که خودم سعی داشته‌ام به آن پایبند باشم، یعنی منتظر ماندن برای مشخص شدن پایان مکالمه.

بنظرم فرقی بین صحبت کردن در ایمیل، تلگرام و کلا فضای مجازی و حضوری وجود ندارد، قطعا هیچ کدام از ما علاقه نداریم وقتی داریم با کسی صحبت می‌کنیم آن شخص یکدفعه بلند شود و برود و ما حرفمان نصفه بماند.

ولی نمی‌دانم چرا در فضای مجازی اینگونه عمل می‌کنیم.

شاید هم این از ویژگی‌های صحبت در فضای مجازی است و من با این فرهنگ آشنا نیستم.

ترجیح من بر این است که اگر در ایمیل یا تلگرام همزمان با نوشتن من طرف مقابل حضور داشت و پاسخم را همزمان می‌داد و من می‌خواستم صحبت را به هر دلیلی تمام کنم،  به طرف مقابل اطلاع بدهم و ایمیل یا پیام آخر را به نوعی بنویسیم که  نشان دهنده‌ی خداحافظی باشد. البته خب من هم گاهی برخلاف ترجیحم عمل کرده‌ام، یادم هست وقتی که یک گروه برای کلاس مجازیمان داشتیم و من اولین بار بود که در یک گروه تلگرامی حضور داشتم، این مسئله خیلی اذیتم می‌کرد، تا دیگر عادت کردم که کمتر به این مسئله اهمیت بدهم.

هر دو موضوعی که به آن اشاره کردم، در ذات خود موضوع صبر و به نوعی نحوه‌ی ارتباط با دیگران را به همراه دارند. تکنولوژی شاید امکان ایجاد ارتباط با آدم‌های مختلف از مکان‌های مختلف را برای ما تسهیل بخشیده است ولی صبر را از ما گرفته است و قدردان بودن داشتن این ارتباط را.

دیگر سختی راه را نداریم و سختی در انتظار ماندن برای هم صحبتی و شنیدن نظرات کسی را نمی‌چشیم و به همان راحتی که حرف‌هایش را می‌شنویم، احتمالا فراموش کرده و رد می‌کنیم، به خود زمانی برای تحلیل و بالا پایین کردن دید‌گاه‌ها در ذهنمان نمی‌دهیم.

در مورد غریبه‌ها زمانی به خودمان نمی‌دهیم تا شناختی صورت گیرد، به راحتی از روی اولین خطوطی که از او می‌خوانیم نقدش می‌کنیم حتی به او و نوشته‌هایش اجازه نمی‌دهیم که بیشتر ما را با افکار آن فرد آشنا سازد.

 در مورد آشناها نیز نگران این نیستیم که شاید دیر‌به‌دیر قادر به برقراری ارتباط و هم‌کلامی باشیم و لذتی از صحبت کردن با آن‌ها نمی‌بریم و گاهی حرف‌هایمان فقط تکرار چند خط بیش نیست، گاهی نیز حتی مدت‌هاست که حرفی از خود نداریم و به فوروارد کردن هر چیزی بسنده می‌کنیم تا بگوییم به یادت هستیم و وظیفه‌ی به یاد بودن یا به اشتراک گذاشتن چیزی که دیده‌ایم به پایان برسد.

انگار که صبر آدم‌ها در جزئی‌ترین مسائل‌ها هم طعمه‌ی تلخ سرعت شده است.

هول می‌زنیم، مثلا می‌خواهیم زمان‌مان را مدیریت کنیم و به خیال خودمان آن را در فضای مجازی هدر ندهیم اما کیفیت را از ارتباط‌هایمان و در دنباله‌ی آن از زندگی‌هایمان می‌گیریم.

رنگ صبر را به ارتباط‌هایمان بدهیم.

: )

پی‌نوشت: مواردی که نوشتم دیدگاه من تا به الان نسبت به جنس روابط است و شاید تا چندی بعد این دیدگاه کاملا تغییر کند.

 

۳ دیدگاه برای “در برقراری ارتباط چقدر صبورید؟

  1. در خصوص “مشخص نمودن پایان مکالمه در گفتگوهای مجازی” جالب بود واسم ، من تاحالا از این زاویه به موضوع نگاه نکرده بودم و کمتر پیش اومده بود پایان مکالمه رو مشخص کنم تو گفتگوهام ، گرچه همیشه اعتقادم این بوده که تو فضای مجازی بهتره همان رفتار و کرداری رو داشته باشم که در فضای حقیقی ازم انتظار میره و حواسم به رعایت اخلاقیات و احترام متقابل خصوصا آداب گفتگو باشه
    اما اینکه پایان مکالمه رو بشه مشخص نمود و یا اینکه بعد از خوندن کامنت کسی بخوام همون موقع پاسخ بدم با توجه به اینکه شکل گفتگو ممکنه متفاوت تر باشه تو فضای مجازی برام یکم سخت هستش که البته دارم تمرین می کنم تا کمتر وقفه بندازم بین پاسخ هام حداقل طوری که حرمت و احترام طرف مقابل حفظ بشه .

    ……………………………………………………
    نکته ای که بسیار هوشمندانه نوشتین ، قدردان نبودنمان از تکنولوژی هستش و ما با تنزل اون به عکس و فان و سرگرمی چه کفران نعمت بزرگی می کنیم ، ابزاری که به موازات فضای حقیقی بسیار فراتر از سرگرمی ،مشغولیت و رفع تنهاییمون هستش وچه بسا گاها تاثیراتی مهم تر و جدی تر از فضای حقیقی برای ما به ارمغان میاره.

  2. اولش که خواستم خودمو بسنجم ببینم من تحمیلگرم یا صبور!؟
    دیدم سخته.
    ولی به نظرم بیشتر بستگی به محیطی داره که شخص جدید رو ملاقات میکنم.
    مثلا اگر در خوابگاه یا دانشگاه باشه، خب معمولا خودم پیش قدمی می کنم برای سلام گرم و دست دادن. البته کمی به حالات چهرۀ طرف مقابل هم نگاه می کنم تا فیتیلۀ این گرم گرفتن رو کم و زیاد کنم.
    ولی مثلا در یک اداره دولتی، بسته به قضاوتی که بنا به تجربۀ ارتباطاتم در همان نگاه اول می کنم، نوع شروع رابطه رو تعیین می کنم. که معمولا برخوردی رسمی است، البته با لبخند. که در این مورد هم زبان بدن طرف مقابلم قطعا تأثیرگذاره در رفتار من.

    و در مورد تلگرام و صحبت غیر حضوری، بسته به اینکه اون شخص تا الان چه روندی داشته، قوانین من هم منعطف می شن؛ مثلا اگر طرف مقابل کارش اتلاف وقت من باشه، شاید طوری پاسخ چت هاشو بدم که انگار هر ۶ ساعت آن میشم و سریع میرم! و به همین صورت.

    در کل سعی می کنم منعطف باشم در اتباطاتم و بیشتر به سمت سبک صبوری متمایلم و می پسندمش.

دیدگاه ها بسته شده.