سر سفره ناهار بودیم، که گفتم دیشب ماه خیلی خوشگل بود، رفتم پشتبام و ازش عکس گرفتم.
یکدفعه خواهرزادهام گفت، خاله عاشق شده.
o_O
گفتم یعنی چی خاله عاشق شده، اینجور وقتها به بچهها گیر میدم و سوال پیچشون میکنم تا ببینم چی تو کلهاشون میگذره. : P
گفت خب عاشق کسی شدی دیگه.
گفتم، خب یعنی چی.
یه لبخند موذیانه زد و گفت خودتم میدونی یعنی چی منم میدونم.
من اینطوری شده بودم : D.
گفتم دوست دارم خودت بگی، میخوام بدونم تو چقدر بلدی.
گفت یعنی میخوای با کسی ازدواج کنی.
گفتم یعنی هر کس از ماه خوشش بیاد عاشق شده.
گفت خب ماه اسم یه مرده.
: D
یادم باشه تو جمعی که بچهها هستن از ماه حرف نزنم.
پینوشت: با این حساب، آقا معلم خیلی عاشقِ : P : D
این هم عکس ماهی که عاشقش شدم.