سالها پیش شعر زیر رو در کتابی خوندم، اسم کتاب یادم نیست ولی اون موقع احتمالا پشت کنکوری بودم چندتا کتاب خوندم که دوسشون داشتم و این شعر رو هم در یکی از آن کتابها خوندم، به دلم نشست و در دفترم نوشتم، هنوز هم برام مثل گذشته است.
اگر نمی توانی کاجی بر بالای تپه باشی
بوته ای در دره باش – اما
بهترین بوته کوچک کنار جوی باش
بوته باش اگر نمی توانی درختی باشی
اگر نمی توانی بوته باشی چمن کوچکی باش
و رهروی را شادتر ساز
کاری بزرگتر برای انجام دادن و کاری کوچکتر
و وظیفه ای که باید انجام دهیم نزدیک است
اگر نمی توانی ماهی بزرگی باشی فقط یک ماهی کوچک باش
اما پر شورترین ماهی کوچک دریاچه
همه ما نمی توانیم ناخدا باشیم اما باید ملوان باشیم
برای همه ما در اینجا کاری است
کاری بزرگتر برای انجام دادن و کاری کوچکتر
و وظیفه ای که باید انجام دهیم نزدیک است
اگر نمی توانی جاده باشی فقط یک کوره راه باش
اگر نمی توانی خورشید باشی ستاره باش
این به اندازه پیروزی یا شکست تو مربوط نیست
در آنچه هستی بهتر باش.
من سالها به این سبک زندگی کردم و همیشه این جملهی پایانی”در آنچه هستی بهترین باش” در ذهنم مرور میشد.
اما چندوقتی هست که به شدت ذهنم درگیر عکس نوشتهی زیر هستش:
و همش با خودم فکر میکنم که:
آیا محیطی که در اون هستم و افراد اطرافم درست هستند؟
آیا شهرت در میان اقلیتی درست رو انتخاب کردم؟
آیا اون اقلیتی که انتخاب کردهام درست هستند یا بخاطرتنبلی به این اقلیت بسنده کردهام؟
نکند دلخوش به بهترین بودن در یک جوی کوچک باشم و از دریاچه و دریاها غافل بشوم.
چطوری میتونم از این جوی کوچکی که در آن شاید غرور بزرگی من رو گرفته است جدا شوم؟
چطوری میتونم متوسط اطرافیانم رو تغییر بدهم، رنج از دست دادن نقطهی امن رو بکشم و در دریا طاقت بیاورم و رشد کنم؟
کجا نقطهی تعادل این مسیر هست و کجا باید قبول کنم جایی که هستم نقطهی تعادل برای زندگی من هست و باید از چیزی که هستم راضی باشم؟
فعلا جواب سولاتم رو خودم هم نمیدانم، فقط میدانم که:
برای بزرگتر شدن باید در هر پله سعی کنم بهترینِ خودم باشم، چه در جوی چه در دریا.
یادم باشد محدودیتهام رو ببینم و بپذیرم.
حواسم باشد وقتی فکر کردم بهترینِ محیطم هستم آیا خودم رو اسیر یک تُنگ کوچک کردهام یا نه.
پینوشت: این مطلب یکی از درفتهایی هست که اینجا عکسش رو قرار داده بودم، برای روز ۶ مهر بود، بالاخره از درفت بودن خارج شد. هر چیزی سر زمان خودش به وقوع خواهد پیوست.
بسیار عالی لیلا جان،
خیلی خوشحالم از آشنایی با تو و وبلاگت دوست ِ من
وبلاگ تو رو در میان دوستان متممی ام در آدرس زیر:
http://www.sajadsoleimani.ir/site-friends/
اضافه کردم تا بتوانم گاه به گاه مطالب خوبِ شما را بخوانم.
این شعر برای من بی نهایت تکان دهنده و آموزنده بود، کارها دارم با این چند خط شعر زیبا.
با مهر
سجاد سلیمانی
متشکرم.
محبت دارید.