این همه جواب که بدون سوال باقی خواهند ماند؟

بنظرم برای رسیدن به پاسخ درست، حداقل دو شرط همزمان لازم  است:

  • سوال درست
  • سوال شونده‌ی درست(شخصی که از او سوال می‌کنیم)

گاهی فقط با داشتن یک سوال دوره میفتیم و از هر کسی انتظار پاسخ داریم.

عینک سوالمان را به چشم می‌زنیم و در مواجهه با هر مکان،موقعیت، شخص و هر مطلبی دنبال ردی از این سوال می‌گردیم، شاید که پاسخی بیابیم.

البته این حال را خودم هم تجربه کرده‌ام، بعضی سوال‌ها آنقدر درگیرت می‌کنند و درد دارند که همه‌ی زندگیت می‌شود یافتن پاسخی برای آن و در هر چیز بی‌ربطی دنبال ربطی به سوالت هستی.

گاهی هم پیش می‌آید که با پیش‌فرض‌های خودمان یقه‌ی سوال شونده را می‌گیریم که چرا پاسخ نمی‌دهد، در صورتی که اصلا مسئولیت او پاسخ دادن به آن سوال ما نیست.

مثالی که می‌توانم بزنم، توقع از خدا برای پاسخ دادن به سوال‌ها و درخواست‌های عجیب و غریب ما در زندگی است.

بنظرم حتی داشتن سوال لازمه‌ی رسیدن به پاسخ نیست، یا بهتر بگویم، نباید توقع داشته باشیم که همان پاسخی را که دوست داریم بگیریم یا دقیقا همان زمان که حس می‌کنیم وقت رسیدن به پاسخ است، پاسخ بگیریم.

و اما چیزی که بهانه شد تا این‌ها را بنویسم، در یک گروه تلگرامی کسی پیام گذاشته بود:

سلام,دوستان یه سوال دارم کسی میتونه جواب بده

و طیفی از پاسخ به سوال‌هایش، که یا جدی بود و یا همراه با طنز و شاید مسخره کردن:

که نه نمی‌دانیم یا تا سوال نپرسیدی پاسخ چه را بدهیم، راهنمایی برای اینکه سوالش را بپرسد و اگر کسی بلد بود راهنمایی خواهد کرد.

درنهایت سوالش را حذف کرد.

احتمالا اگر همان اول سوالش را مطرح می‌کرد، به پاسخ هم می‌رسید. مگر نه اینکه آن گروه برای پرسیدن سوال هست، هر چند کسی مقید به پاسخ دادن نیست، اگر کسی سوال را ببیند و بلد باشد و بخواهد راهنمایی خواهد کرد.

گاهی اوقات هم اینگونه رفتار می‌کنیم، سوال نپرسیده توقع پاسخ داریم، یا بلد نیستیم سوالمان را چگونه مطرح کنیم.

عنوان این پست را از کتاب واپسین شطحیات نیچه وام گرفته‌ام. در توضیحات این جمله نوشته شده است که در نزد نیچه سوال مناسب پاسخ مناسب را به همراه دارد.

در نهایت خواندن این پست را توصیه می‌کنم.

پی‌نوشت: می‌دانم که خیلی پراکنده نوشته‌ام.