گاهی پیش میآید شخصی را از دور میشناسی، پیگیر حرفها و کارهایش هستی و از او حبابی در ذهن خویش ساخته ای، تا فرصتی پیش میآید و نزدکیتر میشوی و به احتمال زیاد این حبابی که در ذهن خویش ساخته بودی میترکد.
کسی که از دور میشناختی با کسی که از نزدیک میبینی تفاوتهای زیادی دارند و البته این تقصیر آن شخص نیست، حبابی که تو ساختهای با پیشفرضهای ذهنی خودت سازگار بوده است .
بارها و بارها این تجربه را داشتهام و احتمالا باز هم تجربه خواهم کرد، فکر نمیکنم هیچ وقت بتوان دکمه قضاوت و سنجیدین را در ذهن خاموش کرد، فقط امیدوارم حبابهایی که از دیگران میسازیم یا از ما میسازند خیلی غیر واقعی نباشد که با ترکیدنش دیگر آن هویت اصلی اعتباری نداشته باشد.
البته و صد البته گاهی هم تصویر از نمای نزدیک برای ما ارزشمندتر از تصویر از نمای دور است، فقط باید صبر کنیم و آرام آرام نزدیک دنیای واقعی دیگران بشویم، دیدن تصویر واقعی هر چه باشد چه بدتر چه بهتر ارزشمندتر از زیستن با یک حباب خیالی است.
ممنون 🙂