آی قصه قصه قصه، نون و پنیر و پسته (معرفی کتاب عالی و دانی)

مرتضی الهی قمشه‌ای تحصیلات دکتری را در زمینه مواد و انرژی و فوق‌دکتری را در زمینه ژئوفیزیک در فرانسه و کانادا به پایان رساند. وی سالها ریاست انجمن ژئوترمال کانادا را به عهده داشته و اکنون در شهر ونکوور استاد دانشگاه و مشاور بین‌المللی در زمینه انرژی است. در کنار این فعالیت‌ها، وی به سخنرانی و تالیف چندین مقاله و کتاب و تئاتر در زمینه عرفان و ادب ایرانی نیز به زبان‌های انگلیسی و فارسی می‌پردازد.

او در کتاب حاضر می‌کوشد نقش فرهنگ مردم به ویژه حکمت زنانه را در تفکر عرفانی و انسانی نشان دهد، چه، بر آن است که امروز بیش از هر زمان دیگر به آن نیاز است، با این توضیح که بینش زنانه و بینش مردانه در هر زن و مردی وجود دارد و تعادل  این دو بینش در زندگی مادی و معنوی هر فرد نقش اساسی ایفا می‌کند. به گفته‌ مولف: هدف از نگاشتن این دفتر آن است که شروعی باشد در ایجاد یک نگرش جدید به ساختار پیچیده‌ی فرهنگی و علمی و عرفانی از افق پسامدرن

نقل قول بالا، نوشته‌ی پشت جلد کتاب عالی و دانی است، در ادامه من فقط در مورد حس خودم نسبت به این کتاب نوشته‌ام و هیچ متنی از داخل کتاب نقل نشده است، می‌توانید به معرفی بالا بسنده کرده و با نخواندن متن ساده‌ی زیر در وقت خود صرفه جویی کنید.

خانواده‌ی قمشه‌ای از آن‌ دست افرادی هستند که همیشه با خودم می‌گم ایکاش من هم علم اونارو داشتم.

دلیل انتخاب این کتاب، نگاهی به لیست کتاب‌های معرفی شده هیوا انداختم و این کتاب رو در اون لیست دیدم، چون همیشه نسبت به این خانواده یک حس خاص دارم و دوست دارم حرف‌هاشون رو بشنوم مشتاق شدم که بخونمش.

تجربه‌ی من بعداز خوندن این کتاب یک حس لطیف و مطبوع بود.

کلی داستان و شعر و روایت که از بچگی تا حالا شنیدم و هیچ‌وقت هیچ شرح درستی ازشون نداشتم و چقدر زیبا در این کتاب که حجمش هم خیلی کم هست، یک زاویه دید جدید بهم داده شد.

اصلا نمی‌دونستم این‌ داستان و شعرهایی که خوندم و شنیدم حاوی چنین نکاتی هست.

واقعا از خوندنش لذت بردم، برام جالب بود که چقدر محتواهای مختلف به دست ما می‌رسه و احتمالا فقط در ظاهر قضیه می‌مونیم و درکی از بطن اون نداریم و حتی نمی‌دونیم بطنی هم می‌تونن داشته باشن.

بیتی که در عنوان آوردم، آی قصه قصه قصه، نون و پنیر و پسته،  بیتی هست که بارها خوندم و شنیدم ولی هیچ وقت توضیحی که در کتاب درباره‌اش داده شده رو نمی‌دانستم، چیزی از نوشته‌های کتاب نمیارم که خودتون از خوندنش لذت ببرید.

یا داستان رستم و سهراب که از نگاه دیگری بررسی شده بود، خیلی نکات قابل توجهی داشت.

تعاریف اوایل کتاب از تجددگرایی و پسامدرن برام قابل تامل بود، شباهت‌ داستان‌های مختلف، این‌که درون مایه‌ها یکی هست و هر کس با توجه به فرهنگ کشور خودش داستان و شعری گفته به ظاهر متفاوت و در بطن یکسان.

امیدوارم که اگر وقت کردید این کتاب رو بخونید و از خوندش لذت ببرید، بین دو تا سه ساعت وقت لازم دارد.

چون کتاب کم حجم هست بخش‌هایی از اون رو نیاوردم، انقدر برام دلچسب بود که دوست داشتم در حد معرفی نام کتاب هم که شده در موردش بنویسم تا اگر کسی علاقه داشت در لیست کتاب‌هایی که قرار هست مطالعه کند این کتاب رو هم قرار بدهد.

پی‌نوشت: یوقتایی که در مورد بعضی از کتاب‌ها می‌نویسم، حس می‌کنم اگر نویسنده‌ی کتاب معرفی من رو درباره‌ی کتابش بخواند، یک لعنت نثار روح عزیزم می‌کند، الان این حس رو دارم. : /

۲ دیدگاه برای “آی قصه قصه قصه، نون و پنیر و پسته (معرفی کتاب عالی و دانی)

  1. چه جالب، من از این خانواده فقط حسینشون رو میشناسم، حسین الهی قمشه ای. دیدگاهش نسبت به دنیا رو دوست داشتم و دارم و یک زمانی خیلی حرف هاش رو گوش می کردم. الان دو تا چیز بخاطر دارم که از ایشون یاد گرفتم. یکی اینکه به خودمون برچسب نزنیم، هر چقدر هم که اون برچسب خوب و عالی باشه. مثلا نگیم من لیبرالیستم یا مهندسم یا یونگی هستم و غیره.
    یکی هم اینکه، خیلی وقت ها که ما زشتی ها رو میبینیم و گله می کنیم، بخاطر دید محدود خودمونه. در یک تصویر بزرگتر، همه چیز به زیبایی در کنار همدیگه قرار گرفته. یک مورچه رو مثال میزد که روی یک فرش زیبا راه میره و هی گله میکنه که اع اینجا چرا مشکی شد، اینجا چرا کج شده.. ولی اگر میتوانست از فاصله ی دورتری کل طرح فرش رو ببینه، مطمئنا در قضاوت خودش تجدیدنظر می کرد.
    خیلی ممنون که یک کتاب خوب معرفی کردی و این حس های خوب رو یادآوری کردی.

    1. من هم علاقه‌ی خاصی به سخنرانی‌های ایشون داشتم و الان هم کتاب‌های سیصدوشصتو‌پنج روز با قران و مولاناشون رو دارم و هرازگاهی مطالعه می‌کنم.
      مثال مورچه و فرش خیلی خوب بود، ممنون.

دیدگاه ها بسته شده.